پسرم سید محمدسام پسرم سید محمدسام ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

سامی نفس داداش امیررضا

یکسالی که گذشت

بازم بروزنیستم . همش تاخیر دارم الانم که دارم این مطالبو مینویسم محمدسام خوابه من راحت دارم مینویسم درضمن چون ماه رمضون هست و غذای سحری و دارم آماده میکنم فعلا باامیررضا بیداریم . حالا بریم سراصل مطلب .میخوام اینجا حرکاتی که محمدسام انجام داده روبنویسم تا یادم نره . نشستن از7ماهگی که وقتی میخواستی بشینی کمرتوخیلی دولا میکردی . همیشه تکیه می دادمت به پشتی تاکمردرد نگیری . 8ماهه بودی که رفتیم مشهد اونجا خیلی دقیق نبودم به کارات .ولی یه شب دیدم وقتی نشستی کاملا کمرت صاف بود . ایستادنت دقیقا مصادف بود با بازی ایران وآرژانتین که فرداش من امتحان زبان داشتم .حالا شماهم دوست داشتی بایستی .نشسته بودم .کتابم دستم ...
12 تير 1393

تولد یکسالگی

باورم نمیشه یکسال گذشته باشه به نظرم خیلی سریع گذشت .انگار همین دیروز بود ماه خرداد می رفتم دانشگاه امتحان بدم دکتر تاریخ 16تیربرای زایمان اعلام کرد منم همش حساب میکردم که آخرین روزامتحانم  22خرداده (بخاطر انتخابات ریاست جمهوری امتحانا زود برگزارمیشد )پس تا روز زایمانم تقریبا یک ماهی وقت داشتم .پیش خودم میگفتم آخرین امتحان که تموم بشه دیگه هیچ جایی نمیرم میمونم خونه واستراحت میکنم .ولی این اتفاق هرگزنیفتاد .چون بنده ازبس این راه طولانیوتادانشگاه رفته بودم اونم بااتوبوس فک کنم به شماخیلی فشاراومد که آخرین امتحانو که دادم واومدم خونه کمردردی گرفتم بیاوببین .وقتی رفتم دکتر.برام سونو نوشت .بعدازنتیجه سونودکترگفت برام آمپول تجویز کرد ت...
12 تير 1393
1